Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش «تابناک» روزنامه های امروز یکشنبه 21 آبان ماه در حالی چاپ و منتشر شد که اتحاد برای پایان تراژدی غزه ، اجلاس اسلامی عربی ریاض و واکنش ها به رد صلاحیت نمایندگان و چهره های سیاسی در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.

 

در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم: 


سازمان برنامه و بودجه‌ دگردیسی یا انحلال؟

کیومرث اشتریان در سرمقاله  امروز روزنامه شرق با عنوان سازمان برنامه و بودجه‌ دگردیسی یا انحلال؟ نوشت: دیرگاهی سازمان برنامه و بودجه در ایران محوریت امر شناخت را در نظام برنامه‌‌ریزی کشور عهده‌دار بوده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

شمار کارشناسان حرفه‌ای شاغل در سازمان، برتری فکری این سازمان را در مقایسه با دستگاه‌های دولتی محقق می‌کرده است؛ اما امروزه وضعیت دگرگون شده است؛ یعنی دستگاه‌های حکومتی از وزارت اقتصاد گرفته تا وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و از وزارت بهداشت تا کشاورزی از نظر نیروهای کارشناسی در حوزه بخشی خود بر سازمان برنامه و بودجه پیشی گرفته‌اند. اما تحول مهم‌تری نیز رخ داده است و آن اینکه سازمان مدنی-تخصصی بخش خصوصی از نظر صلاحیت حرفه‌ای و دانش تخصصی از دستگاه‌های دولتی و از سازمان برنامه پیشی گرفته است؛ یعنی هرمی که در رأس آن سازمان برنامه، دستگاه‌های دولتی و سپس بخش خصوصی بوده، کاملا واژگون شده است؛ به گونه‌ای که در رأس این هرم سازه‌های تخصصی بخش خصوصی، دستگاه‌های دولتی در میانه و سازمان برنامه در قاعده این هرم قرار گرفته است. به‌این‌صورت دیگر نمی توان از صلاحیت حرفه‌ای و انحصاری این سازمان برای برنامه‌ریزی سخن گفت. این موضوع نه ربطی به استعداد و توانایی فکری کارشناسان این سازمان دارد و نه حتی به انگیزه‌های آنان؛ بلکه دلیل ساده‌تری دارد و آن اتصال دانش به ثروت در بخش خصوصی و گستردگی دامنه دانش‌های گوناگون، پیچیدگی دانش‌ها و شمار اندک کارشناسان برنامه و بودجه کشور در قیاس با شمار نیروی کارشناسی بخش خصوصی است.

چنین تحولی نیاز به سازمان برنامه‌‌ریزی را به کلی انکار نمی‌کند؛ اما روش‌های فعلی آن را متحول می‌کند. بیش‌ازپیش نیاز به اندیشه‌ورزی درباره روش برنامه‌‌ریزی ضروری است. جان کلام این است: «تحقیق و توسعه ملی برای برنامه‌‌ریزی را در بخش غیردولتی پشتیبانی و از آن برای برنامه‌‌ریزی عمومی بهره‌برداری کنید». اساسی‌ترین وظیفه شما تبدیل دانش به عمل است. نظریه برنامه‌‌ریزی در انتزاعی‌ترین سطح خود تبدیل شناخت به عمل است. شاخه‌ها و شعبه‌های دانش برنامه‌‌ریزی از اقتصاد گرفته تا راه و شهرسازی، از سلامت تا صنعت در همین «پارادایمِ» تبدیل شناخت به عمل حرکت می‌کنند. سازمان برنامه و بودجه به‌مثابه عالی‌ترین اقتدار برنامه‌‌ریزی نیز باید وظیفه خود را مدیریت دانش عمومی (که در کشور تولید می‌شود) بداند. نهادینه‌کردن سازوکارهای مدیریت دانش‌های گوناگون در کشور برای بخش عمومی وظیفه اصلی این سازمان است. بخش مهمی از این دانش‌ها را می‌توان در بخش دولتی تبدیل به برنامه و پروژه کرد. بخش مهمی را می‌توان تبدیل به مقررات کرد. بخش مهمی را در قالب آموزش به هاضمه دستگاه اداری وارد کرد. حتی اجرای بخش‌هایی از این دانش را در بخش عمومی می‌توان به بخش مدنی سپرد. سازمان برنامه نیازمند «تیم»‌های کارشناسی تبدیل دانش به برنامه‌‌ریزی عمومی است. این، یک تحول بنیانی در ساختار برنامه‌‌ریزی عمومی در ایران و نظام کارشناسی آن است. در مقاله «انقلاب چهارم صنعتی و دگرگونی حکمرانی» که در مجله «مطالعات میان‌رشته‌ای» وزارت علوم منتشر شده است، به تفصیل این معنا را توضیح داده‌ام و علاقه‌مندان می‌توانند به آن مراجعه کنند. در اینجا به اختصار می‌گویم که نظام برنامه‌‌ریزی و حکمرانی بر اثر فناوری‌های دگرگون‌کننده به گونه‌ای دچار تحولی پارادایمی شده‌اند که به کاهش هر‌چه بیشتر دیوان‌سالاری دولتی منجر می‌شود. طبقه جدیدی در این عرصه پدید آمده است و آن هم «کارآفرینان بخش عمومی دیجیتال» هستند که با تسلط بر کسب‌وکارهای جدید می‌توانند جایگزینی برای خدمات بخش دولتی باشند. این طبقه جدید رقیب دیوان‌سالاری است و می‌تواند به‌تدریج عرصه را بر دیوان‌سالاری دولتی تنگ و تنگ‌تر کند و در برخی موارد آن را از سودمندی و کارآمدی بیندازد. 

...همچنین الگوی برنامه‌‌ریزی‌های پسینی و کارآفرینانه را در بخش دولتی ترویج کرده و ساختارها و نیروی انسانی را در بخش برنامه‌‌ریزی کاهش دهد. الگوی تأمین منابع خُرد را در ارائه خدمات دولتی گسترش دهد و از صرف هزینه‌های انبوه جلوگیری کند.

امروزه فاوا (فناوری اطلاعات و ارتباطات) شماری از فناوری‌های دیگر را دامن زده که شناخت معطوف به برنامه‌‌ریزی را گسترش داده است. شناختِ معطوف به برنامه‌‌ریزی نه‌فقط از انگیزه‌های اساسی انسان؛ بلکه از فاوا به دست می‌آید. فاوا با گسترش شمار وسیعی از فناوری‌ها و ابزارک‌ها و برنامک‌ها (اپلیکیشن) رابطه شناخت و عمل را دگرگون کرده است. اینکه آیا عمل را به گونه‌ای گسترش داده است که توازن رابطه شناخت و عمل تغییر کرده یا حتی عمل را به‌عنوان متغیری اساسی در شناخت مطرح کرده است، قابل بحث و بررسی است. 

در چنین صورتی ما شاهد نوعی پراگماتیسمِ فاوا محور در شناخت هستیم؛ یعنی این عمل فناورانه است که شناخت برنامه‌‌ریزی را در پی خود می‌کشد. شناخت در پی فناوری افسار‌گسیخته روان است و فناوری نیز به نوبه خود تابع نوآوری‌هایی برنامه‌ناپذیر است. سازمان برنامه و بودجه بر سر یک دو‌راهی تاریخی قرار دارد که یا خود را با وضعیت جدید انطباق دهد و روش‌های خود را دگرگون کند یا اینکه صرفا در نقش دبیرخانه‌ای «جمع‌بندی‌کننده» و منفعل (passive) عمل کند که عملا تفاوتی با انحلال این سازمان  نخواهد داشت.


از این تفکر خطرناک بپرهیزید


روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان از این تفکر خطرناک بپرهیزید نوشت: رد صلاحیت گسترده نمایندگان منتقد مجلس، شاهکار یکدست بودن حاکمیت است.
در انتخابات‌های گذشته معمولاً هیات‌های اجرائی که کارگزاران وزارت کشور و دولت هستند، تا حدودی باز برخورد می‌کردند و ردصلاحیت‌ها در گلوگاه شورای نگهبان صورت می‌گرفت. آن وضعیت مربوط به زمانی بود که حاکمیت یکدست نبود و دولت نظری داشت و شورای نگهبان یا بعضی ارگان‌ها و نهادها نظر دیگری داشتند. حالا که همه با هم همفکرند از همان ابتدا فیلتر را تنگ می‌گیرند تا کار را برای مراحل بعدی آسان کنند. نام این عملکرد‌ها را نمی‌دانیم چه بگذاریم، روسفید کردن شورای نگهبان یا کم کردن زحمت این شورا؟
به رد صلاحیت آن دسته از داوطلبان ورود به رقابت انتخاباتی مجلس دوازدهم که هم‌اکنون در مجلس یازدهم حضور دارند ولی به عملکرد دولت و دست ‌اندرکاران حاکمیت کنونی انتقاد دارند نگاه کنید. این، عجیب‌ترین نوع اجرای قانون است. قانون در هیچ نوعش اعم از قانون اساسی و قوانین عادی مقرر نکرده است انتقاد از دولت و حکمرانان ممنوع باشد و موجب ردصلاحیت داوطلبان ورود به مجلس شود. قابل تامل‌تر اینکه نمایندگان موجود در مجلس یازدهم از فیلترهای تنگ و سفت و سخت دوره گذشته عبور کرده و به عنوان افرادی که برای حاکمیت خودی تلقی می‌شدند و از اعضاء همان حاکمیت یکدست هستند مشمول ردصلاحیت شده‌اند!
این روش، به معنای مجبور ساختن مردم به سکوت در برابر عملکردهای حکمرانان است، آنهم اجباری که حتی شامل نمایندگان مجلس شورای اسلامی یعنی کسانی که طبق قانون اساسی حق نظارت بر عملکرد حکمرانان را دارند می‌شود. چنین روشی را فقط می‌توان در جائی مثل کره شمالی سراغ گرفت که استبدادی‌ترین حاکمیت را دارد. در نظام جمهوری اسلامی ایران که قانون اساسی آن در اصول متعدد، بر آزادی بیان و قلم و تجمعات و اظهار عقیده تاکید کرده و محدود ساختن آن را جرم دانسته، چنین روشی بهیچوجه قابل قبول نیست و عملکرد هیات‌های اجرائی در ردصلاحیت منتقدان، اعم از آنها که اکنون در مجلس حضور دارند و آنان که در مجلس نیستند، قطعاً خلاف قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی است.
طرفه اینکه طبق اطلاعاتی که خود نمایندگان منتقد و ردصلاحیت شده در اختیار رسانه‌ها قرار داده‌اند، هیات‌های اجرائی این افراد را چون منتقد هستند به اقدام علیه امنیت ملی داخلی و خارجی متهم کرده‌اند! در یک نظام قانونمند و مردمی متکی به تعالیم اسلامی، باید افراد منتقد تشویق شوند و حکمرانان باید روش انتقادی آنها را امتیاز آنها بر دیگران به حساب بیاورند. ردصلاحیت نمایندگان منتقد توسط هیات‌های اجرائی دقیقاً برعکس آن چیزی است که باید باشد. این عملکرد را قطعاً نمی‌توان به حساب نظام جمهوری اسلامی گذاشت.
زیان بزرگی که مسدود ساختن راه انتقاد آنهم بر روی نمایندگان مجلس به ‌بار خواهد آورد، دور شدن مردم از نظام و ریزش شدید مشارکت مردمی در انتخابات است. مردم وقتی احساس کنند دست‌ اندرکاران انتخابات درصدد جلوگیری از ورود افراد منتقد به رقابت‌های انتخاباتی هستند، این برخورد را به معنای تلاش حاکمیت برای یکدست‌تر ساختن حکمرانی تلقی می‌کنند در حالی که حکمرانی ملک شخصی این و آن نیست. آحاد مردم با سلایق مختلف حق ورود به رقابت‌های انتخاباتی را دارند و هیچکس حق ایجاد محدودیت برای آنها را ندارد. این یک تفکر خطرناک است که آن خانم بگوید مملکت مال حزب‌اللهی‌هاست، آن امام جمعه بگوید من امام جمعه متدینین هستم و اعضای هیات‌های اجرائی هم بگویند هرکس به حاکمیت انتقاد داشته باشد اقدام‌ کننده علیه امنیت ملی داخلی و خارجی است و صلاحیت ورود به رقابت‌های انتخاباتی را ندارد. صاحبان این تفکر، نظام جمهوری اسلامی را به بدترین پرتگاه می‌کشانند و پشتوانه مردمی آن را از بین می‌برند. مملکت متعلق به همه است، امام جمعه‌ها اگر هنری دارند باید غیرمتدینین را به دین متمایل کنند و دست ‌اندرکاران برگزاری انتخابات باید این واقعیت را درک کنند که با انتقاد است که کشور رشد می‌کند و از فساد و تباهی مصون می‌ماند.
صاحبان این تفکر خطرناک اگر نتوانند به سرعت خود را اصلاح کنند، باید از مسئولیت‌هائی که دارند کنار گذاشته شوند و افرادی جای آنها را بگیرند که عقل، منطق و قانون را محور سخنان، موضعگیری‌ها و عملکردهای خود قرار می‌دهند. نظام جمهوری اسلامی، نظام عقل و منطق و قانون است و هرکس با این مقولات بیگانه باشد، شایستگی حضور در جایگاه مدیریت و اجرائیات این نظام را ندارد.


چالش فرسایشی شدن جنگ در خاکریز‌های غزه


عباس حاجی نجاری طی یادداشتی در شماره امروز جوان نوشت: ‌با تشدید جنگ در میدان زمینی غزه و ناکامی قدرت‌های سلطه در رسیدن به اهدافشان در تسلیم مقاومت، جبهه‌بندی‌ها آشکارتر و اهداف حامیان اصلی رژیم صهیونیستی در کشتار یک ماه گذشته کودکان و زنان در غزه روشن‌تر شده است
‌با تشدید جنگ در میدان زمینی غزه و ناکامی قدرت‌های سلطه در رسیدن به اهدافشان در تسلیم مقاومت، جبهه‌بندی‌ها آشکارتر و اهداف حامیان اصلی رژیم صهیونیستی در کشتار یک ماه گذشته کودکان و زنان در غزه روشن‌تر شده است. این صف بندی را به صراحت در بیانیه گروه ۷ که کشور‌های حاضر در آن نقش اصلی را در جنایت‌های قرون اخیر علیه ملل تحت ستم در جهان داشته ودارند می‌توان دید. تأکید گروه ۷ با محوریت امریکایی‌ها بر حمایت از جنایت‌های رژیم صهیونیستی در غزه به رغم انزجار جهانی، بیانگر آن است که رویکرد استمرار جنگ وحشیانه علیه مردم غزه و با مجوز آشکار قدرت‌های سلطه، برای ثبت پیروزی‌های حداقلی برای صهیونیست‌ها در شمال غزه وجلوگیری از فروپاشی این رژیم به رغم شکست‌های اخیر است.
بیانیه پایانی نشست وزیران خارجه گروه ۷ شامل امریکا، کانادا، بریتانیا، فرانسه، آلمان، ایتالیا و ژاپن که همگی متحد رژیم صهیونیستی هستند، با نادیده گرفتن جنایات گذشته وحال صهیونیست‌ها علیه مردم مظلوم فلسطین، ضمن محکوم کردن حماس، از «حق اسرائیل برای دفاع از خود» حمایت کرده‌اند وهیچ درخواستی برای آتش‌بس در جنگ جاری مطرح نکرده‌اند.
بیانیه مذکور که با هدف تحت الشعاع قرار دادن مخالفت‌های جهانی علیه صهیونیست‌ها منتشر شده است، بدان معناست که اولاً رژیم صهیونیستی مجوز ادامه جنایات جنگی در غزه وکشتار کودکان وزنان وحمله به بیمارستان‌ها را با حمایت گروه ۷، دارد وبا توجه به کمک‌های مالی وتسلیحاتی و هدایت عملیاتی در پی کسب پیروزی میدانی صهیونیست‌ها علیه مقاومت است که به زعم آن‌ها باید با بلعیدن شمال غزه محقق شود.
این در حالی است که فرسایشی شدن جنگ وناتوانی رژیم صهیونیستی در پیشرفت میدانی در غزه به رغم بمباران وحشیانه این منطقه در کنار تحرکات میدانی نیرو‌های مقاومت علیه رژیم صهیونیستی وپایگاه‌های امریکا در منطقه از دیگر عوامل نگرانی قدرت‌های حامی رژیم صهیونیستی وصدور بیانیه مذکور بوده است، به ویژه آنکه سران این کشور‌ها با اعتراضات کم نظیر مردم خود علیه رژیم صهیونیستی به عنوان منفور‌ترین رژیم موجود در جهان مواجه بوده‌اند.
دلیل دیگر نگرانی این قدرت‌ها وتلاش آن‌ها برای زمینه‌سازی برای پیروزی سریع‌تر صهیونیست‌ها، چالش‌هایی است که این رژیم وامریکا این روز‌ها با آن در گیر هستند که بخشی از آن‌ها عبارتند از:
۱- فرسایشی شدن عملیات زمینی به رغم اداره وهدایت آن به دست نظامیان امریکا، این امر قابلیت نظامی امریکایی‌ها را به شدت زیر سؤال برده است. ۲- تشدید عملیات نیرو‌های جبهه مقاومت علیه رژیم صهیونیستی وپایگاه‌های امریکا در منطقه. ۳- مشکل اقتصادی، تجاری و انرژی ناشی از ادامه جنگ که رژیم صهیونیستی را با مشکلات عدیده مواجه کرده است. ۴- فشار افکار عمومی جهانی و احساس انزوای بین‌المللی و تنفر از اقدامات این دو رژیم و در نقطه مقابل حمایت از غزه و مقاومت مشروع آن. ۵- گسترش یهودی ستیزی در جهان وروند رو به رشد مهاجرت معکوس یهودیان از سرزمین‌های اشغالی. ۶- فشار سازمان‌های بین‌المللی، به رغم تسلط کامل امریکا و غرب و صهیونیست‌ها بر این مؤسسات. ۷- کاهش حمایت‌های دیپلماتیک از رژیم صهیونیستی وقطع روابط دیپلماتیک بسیاری از کشور‌ها با این رژیم. ۸- مسئله اسرا و ابهام در سرنوشت آن‌ها و شکاف و اختلافات داخلی فزاینده پیرامون آن در میان سران رژیم صهیونیستی. ۹- روند تسری مبارزات به کرانه باختری و سرزمین‌های ۴۸. ۱۰- احتمال مسدود شدن مسیر‌های انتقال انرژی به این رژیم یا مسدود شدن دیگر نیاز‌های اقتصادی با اقدامات مقاومت منطقه‌ای و همکاری کشور‌های اسلامی. ۱۱- پیامد‌های اقتصادی این جنگ در افزایش قیمت‌های جهانی و ایجاد مشکل در ادامه کمک‌های مالی وتسلیحاتی امریکایی‌ها. ۱۲- عدم همراهی کامل رژیم‌های عربی سازشکار و هم پیمان با امریکا و رژیم صهیونیستی با اهداف آن‌ها در جنگ و آنچه برای غزه طراحی شده است، به رغم سفر‌های منطقه‌ای بلینکن. ۱۳- افزایش فضای اعتراضی و تنفر از رویکرد و سیاست‌ها و اقدامات امریکا در حمایت از رژیم صهیونیستی در افکار عمومی جهانی و تأثیر آن بر روند و نتایج انتخاباتی و پایگاه رأی حزب دموکرات.
به رغم چالش‌های مذکور، امریکا به دلیل گره خوردن منافع و اهدافش با جنگ غزه وسرنوشت مبهم رژیم صهیونیستی پس از این جنگ، مانع اصلی توقف جنگ می‌باشد و به همین دلیل، هم در درون امریکا و هم در سطح کشور‌های عربی هم پیمان، در تنگنا به سر می‌برد، از سوی دیگر پاشنه آشیل راهبردی امریکا و رژیم صهیونیستی، وارد شدن مقاومت منطقه‌ای علیه صهیونیست‌ها و افزایش هزینه انسانی و خسارت مالی آنهاست و به همین دلیل بخشی از سفر بلینکن به منطقه و هماهنگی با اردن و عربستان و مصر و به ویژه در سفر به بغداد، با هدف کاستن از عملیات مقاومت است. اقدامات حزب الله در شمال، حملات مستمر انصارالله که بخش جنوبی و آرام رژیم صهیونیستی را بی‌ثبات نموده و اقدام فعال مقاومت اسلامی عراق بر علیه پایگاه‌های امریکایی در عراق و سوریه و...، بخشی از آن است که به عنوان عاملی مؤثر در محاسبات امریکا و رژیم صهیونیستی ارزیابی می‌شوند.
اما در کنار مقاومت میدانی فلسطینی‌ها ودیگر نیرو‌های جبهه مقاومت وظیفه سایر کشور‌های اسلامی در این شرایط بسیار مهم است. رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با دانش‌آموزان در روز ۱۰ آبان ماه با اشاره به حوادث جاری در غزه واینکه میدان، میدان غزه و اسرائیل نیست بلکه میدان، میدان حق و باطل و میدان قدرت استکبار و قدرت ایمان است، مسئولیت دولت‌های اسلامی را در این عرصه سنگین دانسته وخاطر نشان کردند: آنچه که دولت‌های اسلامی باید بر آن پافشاری کنند، قطع فوری جنایات در غزه است، باید بمباران غزه فوراً قطع و راه صدور نفت و ارزاق به رژیم صهیونیستی را ببندند. دولت‌های اسلامی با رژیم صهیونیستی همکاری اقتصادی نکنند و در همه مجامع جهانی با صدای بلند و بدون تردید و لکنت، این فاجعه‌آفرینی‌ها و جنایات را محکوم کنند. این طور نباشد که در اجتماع اسلامی یا عربی، همان چند نفری هم که حرف می‌زنند، دو پهلو یا با لکنت حرف بزنند؛ باید معلوم شود که دارد چه اتفاقی می‌افتد. رژیم صهیونیستی باید محکوم شود و همه دنیای اسلام باید علیه این رژیم بسیج شوند. شرایط مذکور سران کشور‌های اسلامی حاضر در نشست سازمان همکاری اسلامی در ریاض را در برابر آزمونی سخت قرار داده است، باشد که برای اولین بار به مسئولیت تاریخی خود عمل کنند.

منبع: تابناک

کلیدواژه: طوفان الاقصی غزه فلسطین اکو سازمان همکاری اسلامی نشست ریاض مرور روزنامه ها غزه اسرائیل سیدحسن نصرالله موضعگیری مقاومت انتخابات 1402 طوفان الاقصی غزه فلسطین اکو سازمان همکاری اسلامی نشست ریاض سازمان برنامه و بودجه نظام جمهوری اسلامی رژیم صهیونیستی دستگاه های دولتی هیات های اجرائی تفکر خطرناک قانون اساسی صهیونیست ها فرسایشی شدن بخش خصوصی قدرت ها کشور ها دانش ها گروه ۷

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۶۶۰۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ساز و کار عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل چگونه است؟

خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: جلسه شورای امنیت سازمان ملل در مورد عضویت کامل فلسطین در این سازمان در ۱۵ آوریل برگزار شد. در این جلسه ۱۲ عضو شورا به عضویت فلسطین رای مثبت دادند و این تنها دولت آمریکا بود که با رای منفی خود مانع تصویب قطعنامه عضویت شد. این در حالی است که طبق موازین حقوق بین‌الملل از جمله حق تعیین سرنوشت، فلسطینی‌ها می‌توانند به عنوان یک دولت در جامعه بین‌المللی حضور داشته باشند و از امکانات آن نیز در چارچوب حقوق و تکالیف بین‌المللی دولت‌ها بهره‌مند شوند.

رسمیت حق تعیین سرنوشت فلسطینیان در ترتیبات نهادی بین‌المللی

از دهه ۱۹۷۰ میلادی حق تعیین سرنوشت در زمره قواعد حقوق بشر درآمد و در قلمرو داخلی کشورها نیز در ارزیابی مشروعیت حکومت‌ها بدان استناد می‌شود. حق تعیین سرنوشت عبارت است از حق کلیه مردم برای تعیین آینده سیاسی خود و تعقیب توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آزادانه. تعیین سرنوشت حقی است بنیادین که بدون آن سایر حقوق نمی توانند به طور کامل محقق شوند؛ تعیین سرنوشت فقط یک اصل نیست، بلکه مهمترین حق در حقوق بشر است و پیش شرط برای اعمال همه حقوق و آزادی های فردی است.

این حق در حقوق بین الملل، از جنبه‌های فردی و جمعی برخوردار است. به جنبه فردی در ماده ۲۵ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی اشاره شد و مواد اول و ۵۵ منشور ملل متحد نیز جنبه جمعی این حق را مورد تاکید قرار داده اند. بنابراین آنچه مردم فلسطین را از حق تعیین سرنوشت برخوردار کرده، ملت بودن آنان است.

مردم فلسطین هم تعلق خود را به یک ملت واحد و مستقل باور دارند و هم از ویژگی‌های عینی مشترک مانند تاریخ مشخص در سرزمینی معین با فرهنگی متمایز، حداقل از زمان تجزیه امپراتوری عثمانی برخوردارند. تعلق فلسطینیان به یک ملت واحد در منشور ملی فلسطین به صورت هویت فلسطینی و ملت عرب فلسطین و اینکه آنها شهروندان عربی هستند انعکاس یافته است. تعلق داشتن فلسطینیان به یک ملت مستقل و برخورداری از حق تعیین سرنوشت در میثاق جامعه ملل و قطعنامه‌های مجمع عمومی رسمیت یافته است.

در ۲۹ نوامبر ۲۰۱۲ میلادی مجمع عمومی سازمان ملل در قطعنامه ۱۹۶۷، با ۱۳۸ رای موافق و ۹ رای مخالف فلسطین را به صورت دوفاکتو به منزله کشور به رسمیت شناخت و موقعیت آن را از نهاد ناظر غیرعضو به دولت ناظر غیرعضو تغییر داد. حال آنکه هنوز سرزمین‌های فلسطینی در اشغال نظامی قرار داشتند. در نهایت مجمع عمومی در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۴ میلادی با تصویب قطعنامه‌ای با ۱۸۰ رای موافق حق تشکیل کشور مستقل فلسطینی را به رسمیت شناخت و از همه کشورها خواست به کمک‌های خود برای عملی شدن سریع‌تر حق تعیین سرنوشت این مردم ادامه دهند. در قطعنامه‌ای دیگر نیز در ۱۹ دسامبر همان سال بر حاکمیت دائمی مردم فلسطین بر سرزمین اشغالی فلسطین از جمله بیت‌المقدس شرقی مجددا تاکید نمود.

سابقه پذیرش حق تعیین سرنوشت فلسطین توسط رژیم صهیونیستی

علاوه بر رویه‌های بین‌المللی، رژیم صهیونیستی نیز بارها در موافقت‌نامه‌ها درباره کرانه باختری و نوار غزه، حق مشروع ملت فلسطین در تعیین سرنوشت را پذیرفته است. در سال ۱۹۹۳ پس از به رسمیت شناخته شدن رژیم صهیونیستی توسط یاسر عرفات، نخست وزیر این رژیم نیز ساف را به عنوان نماینده مردم فلسطین به رسمیت شناخت. این موضع تل‌آویو در سال‌های بعد نیز تکرار شد. در سپتامبر ۱۹۹۳ به موجب اعلامیه اصول مربوط به ترتیبات دولت خودگردان موقت، این موجودیت به منزله شورای منتخب مردم فلسطین برای یک دوره گذار پنج ساله در نوار غزه و کرانه باختری ایجاد شد. افزایش صلاحیت‌های دولت خودگردان در موافقت‌نامه‌های بعدی صلح، مانند موافقت‌نامه وای‌ریور در سال ۱۹۹۸ و یادداشت تفاهم شرم‌الشیخ در سال ۱۹۹۹ شخصیت حقوقی بین‌المللی دولت خودگردان را به همراه آورد. تحولات بعدی در فلسطین به ویژه مقاومت مردم در برابر تهاجم رژیم صهیونیستی به نوار غزه نیز موید همین موضوع بود.

فرایند پذیرش عضویت در سازمان ملل

پذیرش در سازمان ملل متحد با توصیه شورای امنیت به مجمع عمومی و تصویب توسط مجمع عمومی صورت می‌گیرد. برای بررسی عضویت اعضای جدید، روش رای‌گیری در شورا به صورت اکثریت کیفی است که این روش باعث شده است تا اعضای دائم عملا از حق وتو برخوردار باشند. بررسی سابقه اعضای دائم شورا نشان می‌دهد که اتحاد جماهیر شوروی ۴۷ بار برای جلوگیری از عضویت ۱۶ کشور، متوسل به حق وتو شد. بر این اساس، در سال‌های ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۴ سازمان ملل با یک بن بست مواجه بود. این موضوع در دو نوبت از سوی مجمع عمومی در دیوان بین‌المللی دادگستری مطرح شد. در دومین نظر مشورتی در مارس ۱۹۵۰ آمده است که مجمع عمومی نمی‌تواند دولتی را به عضویت بپذیرد مگر این که شورای امنیت درخواست عضویت آن دولت را پذیرفته باشد.

حمایت از رژیم صهیونیستی؛ اصلی‌ترین منفعت آمریکا

در این بین اصلی‌ترین منفعت سیاست خارجی آمریکا در دوره کنونی، حمایت همه‌جانبه از رژیم اشغالگر و بی‌توجهی به خواسته‌های فلسطینیان است. بعد از وتوی قطعنامه عضویت فلسطین، رابرت وود معاون نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل گفت: «ایالات متحده همچنان از راه‌حل دو دولتی به شدت حمایت می‌کند. این رای مخالفت با حق تشکیل کشور فلسطین را نشان نمی‌دهد، بلکه اذعانی است به این که این امر تنها از طریق مذاکرات مستقیم بین طرفین حاصل خواهد شد.» معنای دیگر این گذاره این است که فلسطینیان چه برای تشکیل دولت و چه برای عضویت در سازمان ملل باید شروط واشنگتن و تل‌آویو را بپذیرند. اگر بپذیریم که راه‌حل دو دولتی در سال ۱۹۷۴ توسط سازمان ملل ارائه شد و دولت‌های مختلف آمریکا نیز در مقاطع گوناگون آن را پذیرفته‌اند، اقدام آمریکا در وتوی عضویت کامل فلسطین چیزی جز یک اقدام سیاسی از جایگاه قدرت بزرگ نیست که هدف آن پذیرش شروطی است که آمریکا در معامله قرن مطرح کرد اعم از:

حاکمیت اسرائیل در ۳۰ درصد کرانه باختری از جمله رود اردن

خلع سلاح نوار غزه

الزام فلسطینیان به شناسایی رژیم صهیونیستی به عنوان دولت یهود

شهرک‌های صهیونیستی جزو خاک رژیم اشغالگر محسوب می‌شوند

کنترل امنیتی بخش اعظمی از کرانه باختری و گذرگاه‌ها توسط نیروهای رژیم صهیونیستی

فلسطینیان حق داشتن ارتش را ندارند

لغو تمام محدودیت‌های صهیونیستی در آینده و ...

نتیجه

فرایند تشکیل دولت مستقل فلسطین تاکنون تحولات مختلفی را پشت سر گذاشته؛ از جمله اینکه مجمع عمومی سازمان ملل به صورت دوفاکتو تشکیل دولت فلسطین را تایید کرده است. اولویت شورای امنیت و لزوم گذر از فرایند تصویب این شورا، به سدی محکم برای عضویت کامل دولت فلسطینی در سازمان ملل تبدیل شده است. سال‌هاست که شورای امنیت بیش از یک نهاد حقوقی، نهاد سیاسی محسوب می‌شود که مبنای عمل آن منافع اعضای دائم است. سازوکار داخلی شورا نیز که بر مبنای اکثریت کیفی است، آن را به ابزاری در میان ابزارهای متعدد آمریکا برای حمایت از منافع رژیم صهیونیستی تبدیل کرده است.

سجاد مرادی کلارده، پژوهشگر روابط بین‌الملل

کد خبر 6084211

دیگر خبرها

  • از سرگیری فعالیت‌های «آشپزخانه مرکزی جهانی» در غزه
  • ساز و کار عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل چگونه است؟
  • لزوم اتحاد کشورهای اسلامی در برابر ظلم و جنایت رژیم صهیونیستی
  • آماده باش تمام عیار حماس برای نبرد با اسرائیل در رفح/ حمله موشکی حزب‌الله لبنان به سربازان اسرائیل/چرا حمله به رفح برای ارتش اسرائیل خطرناک است؟/آمار شهدای غزه به ۳۴ هزار و ۳۸۸ نفر رسید
  • آماده باش تمام عیار حماس برای نبرد با اسرائیل در رفح/ حمله موشکی حزب‌الله لبنان به سربازان اسرائیل/چرا حمله به رفح برای ارتش اسرائیل خطرناک است؟
  • آواربرداری نوار غزه احتمالا ۱۴ سال طول می‌کشد
  • ۲ ژنرال صهیونیست: حمله به رفح خطرناک‌تر از تمام عملیات‌های ارتش در نوار غزه است
  • تحول در بودجه تولید با شاخص‌های کیفی
  • رئیس سازمان برنامه و بودجه: آمادگی تأمین انرژی پایدار مورد نیاز کشور‌های منطقه و اروپا را داریم
  • شهامت و جسارت در دل جوانان ایرانی جوانه زد